آیه جونآیه جون، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

My dear niece

اولین پست من!

سلام عمه سمیه هستم  من تصمیم گرفتم پس از مدت ها برای اولین بار در وبلاگ آیه جون پست بزارم.البته ببخشید،چون  اصلا دست به قلمم خوب نیست حالا می فهمم عمه ها چه حسی دارند،عمه بودن یه حس فوق العاده خوبه. توی این چند وقت آیه خانوم کوچولو ما شروع به بزرگ شدن کرد و حالا فقط سه روز تا تولد چهار ماهگیش مونده، آیه خیلی زود بزرگ شد توی یه چشم به هم زدن. روزای اول همش آروزو داشتم تا زودتر بزرگ شه تا بتونم باهاش بازی کنم،و حالا تقریبا به این آرزو رسیدم. آخه چند وقتی یاد گرفته جغجغه هاش رو بادستش بگیره. خلاصه دیدن لباسایی که براش کوچیک شدن به آدم یه حس پیر شدن میده ولی بازم هر دفعه که میبینمش از ته دلم خدا رو شکر میکنم که ا...
15 دی 1394

تولد یک ماهگیت مبارکککک!!!!

یک ماه گذشت...یک ماه پر از شادی...خوشحالی...هیجان...شور...شوق..ولی در مقابل همه اینا سختی...اذیت... با این همه قد یک عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم از خدا ممنونم که به ما آیه رو داد... توی این یک ماه خیلی چیزا عوض شده...اما مهمترین چیز اینه که صدای یه نوزاد توی خونه شنیده میشه و خونه ما از سکوت هراس آوری که توش غرق شده بود نجات پیدا کرد.... خدایا شکرت برای همه چییییییییییز به خصوص آیه!!! تولد یک ماهگیت مبارک عشق عمه!!! ...
18 مهر 1394

بعد از بیست و هشت روز شادی...

سلام بر آیه عزیزم!!! سلام بر دوستان عزییییزم! بالاخره بعد از بیست و هشت روز قسمت شد ما سری به نی نی وبلاگ زدیم و پست بذاریم! توی این چند وقته کارای زیاد یه طرف، خرابی کامپیوتر اونطرف، مدرسه ها یه طرف دیگه.... کلا شلوغ بود! واااااااااااااااای آیه عمه رو ندیدینننن!!! خانومی شده برای خودش!!!هنوز باورم نمیشه که اومده، هنوز باورم نمیشه که عمه شدم، هنوووز باورم نمیشه که یه عضو جدید به خونوادمون اضافه شده...خدا میدونه چقدرررررررررر عاشق آیه ام! چقدرررررر دوسش دارم... نمیدونم چرا ولی نمیتونم محبتم رو ابراز کنم...شاید بخاطر اینکه کلا زیاد با بچه ها سروکار نداشتم...ولی آیه، اگه بعد ها این متن رو میخونی بدون اندازه کللللللللللللللل زندگ...
16 مهر 1394

شناسنامه ^-^

سلام!!! بهله الان دیگه بنده رسما عمه شدم!و خیییلییی خیلیی هم خوشحالم! الان میشه گفت آیه ما دو روزشه!ماشالا همش هم که خوابه! شب تا صبح بیداره و صبح تا شب میخوابه! امروز با مامانی رفته حموم!(بعضی از دوستان اعتقاد دارن بچه باید بعد از ده روزگیش بره حموم ولی بهترین موقع الانه!) بعد از اون شب که به ما خبر  دادن و من و سمیه در شرف شادروان شدن بودیم  و چشم انتظار مونده بودیم تا بریم بیمارستان،شب داداشی(پدر آیه جان!)تشریف آوردن منزل با خبرای تازه از آیه!و ما صبح زود ساعت هشت صبح(سر آورده بودیم!به ما میگن بچه ندیده!!! واقعاا هم ندیده بودیم اخه!من خودم که تا اون موقع برای دیدن بچه بیمارستان نرفته بودم!کلا بچه ها مخصوصا از...
21 شهريور 1394

بالاخره اومددددددددددددددددددد!

  وووووووووووااااااااااااااااااای خداااااااااااااااااااااااا!!!یکی یه لیوان آب به من بده تا غش نکردم!وای قلبم! بالاخرررررررررررررررررررررررررررررره امروز،18 شهریور سال 1394،بیست و پنجم ذوالقعده سال 1436،نهم سپتامبر 2015 میلادی ،ساعت هت و نیم شب آیه خانوم ما اوووومددددددددددددددددددددددد!!! وای قلبم!بعد از ابراز احساسات شدید ما و ناراحتی از اینکه الان نمیتونیم ببنیمش و فردا صبح باید بریم،اول به رویا(رفیق شفیقم)زنگ زدم و باهم کلی جیغ و داد کردیم و بعدش به مهدیه،ولی کلا خیییییییییییییلی خوشحالم! خدایا یک دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا شکرت!به اندازه هفتا آسمون ممنونتم که چشم انتظاریمون بالاخره تمو...
18 شهريور 1394

هعی...

سلام بر عزیز عمه! خوبی شما؟؟خوش میگذره؟قصد تشریف فرمایی و قدم بر چشم ماها گذاشتن ندارید بانو؟؟؟بابا اینکه چشم من به انتظار خشک شد هیچی،این عمه سمیه جان جانت هم کچلم کرد!ذکر هر روزش شده چرا آیه نمیاد،چرا آیه نمیاد؟! مخ من و پدرجون و سایر افراد خانواده رو خورد!امروز این خانم رفته بودن برای خرید های مدرسشون،سر راه هم رفته و یه بلیز شلوارک برات خریده!!!!من که قشنگگگگگگگگگگگگگ حسودیم شد!!!تا حالا واسه من از این کارا نکردههه اخهههههههههههههههههه!!!! خب از الانم گفته باشم بخوای خواهری منو ازم بگیری کلامون بدجور قاطی میشه هااا!!! بهله دیگه شرح حال هر روزه ما انتظار برای تشریف فرمای شما شده!اخه کار دیگه ای نیست که بکنم!آیه از شد...
11 شهريور 1394

بدون عنوان

هعی... آیه این هفته ام نیومد....البته دکتر گفته سیزدهم شهریور.ولی خب ما از این هفته چشم انتظار بودیم! آیه خیلی منتظرت بودیم!!!و این عمه سمیه جانت منو کچل کرد به معنای واقعی کلمه! زود بیا!منتظرتیم!     ...
6 شهريور 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به My dear niece می باشد