آیه جونآیه جون، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

My dear niece

بعد از بیست و هشت روز شادی...

1394/7/16 12:36
نویسنده : عمه سپیده
732 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر آیه عزیزم!!!بغل

سلام بر دوستان عزییییزم!بغل

بالاخره بعد از بیست و هشت روز قسمت شد ما سری به نی نی وبلاگ زدیم و پست بذاریم! توی این چند وقته کارای زیاد یه طرف، خرابی کامپیوتر اونطرف، مدرسه ها یه طرف دیگه.... کلا شلوغ بود!خسته

واااااااااااااااای آیه عمه رو ندیدینننن!!! خانومی شده برای خودش!!!هنوز باورم نمیشه که اومده، هنوز باورم نمیشه که عمه شدم، هنوووز باورم نمیشه که یه عضو جدید به خونوادمون اضافه شده...خدا میدونه چقدرررررررررر عاشق آیه ام! چقدرررررر دوسش دارم...محبت

نمیدونم چرا ولی نمیتونم محبتم رو ابراز کنم...شاید بخاطر اینکه کلا زیاد با بچه ها سروکار نداشتم...ولی آیه، اگه بعد ها این متن رو میخونی بدون اندازه کللللللللللللللل زندگیم دوست دارم!!!محبتمحبتمحبت

یکی از چیزایی که خیلی دلم رو میسوزونه این بود که چند وقت پیش، خاله مژگان( خاله ی من)بهم گفت آیه خیلی شبیه مامانته! غمگین

یعنی واقعا تا عمق وجودم سوختم... مامانم نبود تا داماد شدن پسرش رو ببینه...تا عروسش رو ببینه...تا نوه ی نازش رو ببینه...هعی خدایا...حکمتت رو شکر! حتما یه حکمتی بوده دیگه! پس من حرفی ندارم.اصلا کیم که حرفی توی حکمت خدا بیارم...غمگین

آیه خانوم ما داره به یک ماهگیش نزدیک میشه، و متاسفانه دل درداش شروع شده...بچم انقدر گریه میکنه!غمگینگریه

هروقت صدای گریه هاش رو از طبقه ی پایین(منزل برادرم طبقه پایین خونه ی ماست) میشنوم انگار آتیش میگیرم...واقعا خیلی سخته! خدا به داد مادر و پدر ها برسه...گریهگریه

آیه دقیقا مثل زمان بارداری زن داداشم ب ها کامللل بیداره و اصلا نمیخوابه...بیچاره پرستوجون کمبود خداب گرفته فکر کنم...کم مامانتو اذیت کن دختر!!!سکوت

الان تقریبا دو روزی میشه م آیه رو ندیدم... دلم به اندازه ی دنیا براش تنگه... حتما فکر میکنین من چه عمه بی بخاری هستم که با اینکه برادرزادم طبقه ی پایین خونمونه نمیرم ببینمش...خودمم همین فکرو میکنم...ولی نمیدونم چرا وقتی میرم پایین اصلا راحت نیستم...حس میکنم اگه نباشم بهتره.به هرحال، تا وقتی یک بزرگتر بشه صبر میکنم!غمگینغمگینگریهگریه

راستش زیاد از آیه عکس ندارم! عکسای خوشگلش رو مامانش داره که به هییییییییچ کی نمیده! حقم داره! نمیخواد عکس دخترش توی اینترنت باشه خب...آرام

ولی یکی از عکسایی رو که یواشکی از آقای پدر کش رفتم رو دارم، پس اونو میزارم!خندونکمحبت

البته لازم به ذکر است این عکس واسه خییییییییییییلی وقت پیشه! عکس جدید ازش ندارم!گریه

پسندها (7)

نظرات (5)

مامان باران
16 مهر 94 12:46
عمه خانوم مهربون تبریک بابت عمه شدن و نی نی ناز
عمه سپیده
پاسخ
یک دنیااااااااا ممنونم!!!
محجوب بانو
16 مهر 94 12:58
سلام عزیزم ماشاالله چه خوشکل و نازه انشالله خدا ی مهربون براتون حفظش کنه خیلی از حضورت توی بوی بهشت خوشحال شدم ، مممنون باز هم بیا
عمه سپیده
پاسخ
سلااااام!!! مرسی لطف دارین!!! انشاءالله...همچنین نی نی شمارو!معلوم نشد گل دختره یا آقا پسر؟
ــــــدلارامــــــ
16 مهر 94 22:26
سلام مامانه نینی ماشالا نینیه نازی دارین من قراره خاله شم و واسه همین یه وبلاگ واسه فوگولیه تو راهون درست کردم نینیمون و خالش خوش حال میشن به وبلاگ سر بزنین ـــــــــــدلارامــــــــــــ
عمه سپیده
پاسخ
سلام خاله ی نی نی! بنده عمه نی نی هستم!!! وااای چقدد عالییییی! خوش به حالتون! چشم حتماااا میام دلارام عزیز!!!
اورانوس
17 مهر 94 17:32
سلام ،چه عجب آپ کردی !چقدر آیه کوچولو نازه...و دوست داشتنی ،خوش بحالت
عمه سپیده
پاسخ
سلاااام بر اورانوس عزیزم!!! اره دیگه..این چندوقته کامپیوترمون خراب بود نشد... مرسیییییی خالش!! واقعا حضور یه بچه توی خونه نشاط میاره!
خواهری
18 مهر 94 15:53
سلام عزیزم چقدر ناز فرشته من
عمه سپیده
پاسخ
سلام خواهر عزیز!!! مرسییی عزیزممم!!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به My dear niece می باشد